مسوم

معنی کلمه مسوم در لغت نامه دهخدا

مسوم. [ م ُ س َوْ وَ ] ( ع ص ) نشان و علامت گذاشته شده. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). داغدار. || اسب به چرا گذاشته شده. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). به چرا گذاشته شده. ( ناظم الاطباء ).
مسوم. [ م ُ س َوْ وِ ] ( ع ص ) نشان گذارنده. || کسی که اسب خود به چرا بگذارد. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مسوم در فرهنگ فارسی

نشان گذارنده

جملاتی از کاربرد کلمه مسوم

پس از انعقاد توافق هسته‌ای مسوم به برجام، در ۱ شهریور ۱۳۹۴، سفارت بریتانیا در تهران با حضور فیلیپ هموند، وزیر خارجه وقت بریتانیا، بازگشایی شد. هم‌زمان با آن، سفارت ایران در لندن نیز با حضور افراد مختلفی از جمله اعضای هیئت دوستی ایران و بریتانیا، بازگشایی شد.
این گفته به ظل‌السلطان انگیزه بیشتری برای اجرای نقشه‌اش داد. او پس از پایان مراسم، ایلخانی و دو پسرش اسفندیار خان و علیقلی خان را برای گفتگو به دارالحکومه برد. پس از جداکردن او از پسرانش و زندانی کردن آنان، دستور قتل ایلخانی را داد، که توسط یک قهوه آمیخته به زهر کشنده، وی را مسوم کرد، سپس او را زندانی نمود که حسینقلی‌خان پس از ۲ روز در اسارت درگذشت.