مسنگ

معنی کلمه مسنگ در لغت نامه دهخدا

مسنگ. [ م َ س َ ] ( اِ ) قماربازی ناشایسته. ( ناظم الاطباء ). بازی قمار. ( شعوری ). || لاف. ( ناظم الاطباء ). لاف. گزاف. ( از شعوری ). || تلاق وبظر. ( ناظم الاطباء ). لحم زائد فرج زنان. ( شعوری ).

معنی کلمه مسنگ در فرهنگ فارسی

بازی ناشایسته

جملاتی از کاربرد کلمه مسنگ

تا زر شعر من از سکه تو نام گرفت هر در مسنگ مرا قیمت دیناری هست