مسلسله

معنی کلمه مسلسله در لغت نامه دهخدا

( مسلسلة ) مسلسلة. [ م ُ س َ س َ ل َ ] ( ع ص ) مؤنث مسلسل. به زنجیر.
- امراءةالمسلسلة ( الَ... ) ؛ زن به زنجیر بسته. نام یکی از صور فلکی. رجوع به مدخل امراءة المسلسله شود.
|| احادیث مسلسلة؛ حدیثهای مسلسل. رجوع به ترکیب حدیث مسلسل ذیل مدخل مسلسل شود.

معنی کلمه مسلسله در فرهنگستان زبان و ادب

[نجوم] ← امراه المسلسله

جملاتی از کاربرد کلمه مسلسله

عَناق‌الارض (سیاه‌گوشِ زمین) یا گاما زن برزنجیر ستاره‌ای دوتایی است که در صورت فلکی زن برزنجیر قرار دارد. عناق‌الارض که رِجْل مسلسله و رِجْل المسلسله الیُسری (پای چپ زن برزنجیر) نیز نامیده شده ستاره‌ای دوتایی شامل غول درخشان ردهٔ ک۳ با قدر ۲/۳ و کوتولهٔ ب۹ با قدر ۴/۸ است.