مسر

معنی کلمه مسر در لغت نامه دهخدا

مسر. [ م َ ] ( ع مص ) کشیدن چیزی را و بیرون آوردن از تنگی. ( از منتهی الارب ). || به بدی مردمان شتافتن و سخن چینی نمودن و ورغلانیدن مردم را. ( از اقرب الموارد ).
مسر. [ م َ س َ ] ( ا ) یخ را گویند و آن آبی باشد که در زمستان سخت منجمد شود و مانند بلور نماید. ( برهان ). اما ظاهراً مُصَحَّف هسر است. و رجوع به هسر شود.
مسر. [ م ُ س ِرر ] ( ع ص ) نعت فاعلی از اسرار. رجوع به اسرار شود. راز پوشیده کننده و پنهان نماینده. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ظاهرکننده. ( از منتهی الارب ). || مسرورکننده. شادسازنده. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه مسر در فرهنگ فارسی

اسرار و پنهان نماینده

جملاتی از کاربرد کلمه مسر

اسلام کاظمیه در کتاب جای پای اسکندر می‌نویسد: پوشش مردان بلوچ از چند بخش تشکیل شده‌است: پاگ (عمامه)، مسر (دستمال سر)، کلاه سوپی(عرق‌چین)، چکن دوز، لنگ، کرو، پاجامک(شلوار گشاد)، سرین‌بند (کمربندی برای شلوار) و کوش (کفش چرمی).
واعظ از حد مسر فسانه که ما را سابقه عشق تا بروز پسین است
هولی و اریک اختلاف سلیقه زیادی با هم دارند و چند بار کارشان به دعوا می‌کشد ولی به خاطر صوفی مجبورند با هم همکاری کنند از طرفی هولی، سام (جاش لوکاس) که پزشک کودکان است واتفاقا پزشک صوفی است را دوست دارد و می‌خواهد با او ازدواج کند اما در نهایت زندگی مشترک او با اریک مسر باعث می‌شود که هولی و اریک از هم خوششان بیاید و تصمیم به ازدواج با هم بگیرند.
در ابتدا هولی برنسون و اریک مسر سعی می‌کنند از زیر این مسئولیت شانه خالی کنند ولی پس از اینکه می‌بینند در میان بستگان صوفی هیچ فرد مناسبی برای نگهداری از او نیست و همچنین به خاطر علاقه‌شان به آلیسون و پیتر تصمیم می‌گیرند از صوفی مراقبت کنند ولی نگهداری از صوفی کار آسانی نیست و در ضمن آن‌ها باید در یک خانه که همان خانه آلیسون و پیتر است زندگی کنند.
"در مسر دسته‌های عزاداری، مغازه ها و غرفه های موقت و سرگرمی هایی مانند سیرک و نوسات راه اندازی شد. به نظر می رسد که زنان فاحشه نه تنها برای تلاش مردان مشتری به تجمع می آمدند بلکه بعضی از آن ها خیمه های موقت برای ملاقات به راه انداختند. "
نردبان سازی ز همت روح را گاه عروج در طریق حق براق رهنوردت مسر جست
داستان فیلم از این قرار است که هولی برنسون (کاترین هیگل) یک شیرینی پز موفق است و اریک مسر (جاش دوهامل) یک گزارشگر ورزشی موفق. وجه مشترک آن‌ها دوستی با زوج جوانی به نام آلیسون وپیتر است. هولی دوست آلیسون و اریک دوست پیتر است. در اثر یک تصادف آلیسون و پیتر کشته می‌شوند و در وصیت خود دوستانشان یعنی هولی و اریک را به عنوان وارث خود و همچنین کسانی که باید از صوفی فرزند یک ساله‌شان مراقبت کنند معرفی می‌کنند.