مستملکه

معنی کلمه مستملکه در لغت نامه دهخدا

( مستملکة ) مستملکة. [ م ُ ت َ ل َک َ ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث مستملک. ملک. ج ، مستملکات.

معنی کلمه مستملکه در فرهنگ فارسی

(اسم ) مونث مستملک :۱- زمین یا چیزی که بتصرف کسی در آمده . ۲ - مستعمره جمع : مستملکات .

جملاتی از کاربرد کلمه مستملکه

کتیبه روی اتاقک بالایی تاق، پایه‌گذاری مستملکه از طرف تراژان را در سال ۱۰۰ ثبت کرده‌است. مواد تزئینی بنا با کناره‌های تاق‌های جانبی جدا شده از دیوار، با یک پایه منحنی شکل گرفته شده‌است که دو تاقچه جانبی برجسته و هم راستا را تشکیل می‌دهد. این تاقچه‌ها و تزیینات مجلل در عناصر معماری، همگی نیازمند بررسی و زمان‌سنجی دقیق تر هستند.