مستخلف. [ م ُ ت َ ل ِ ] ( ع ص ) قراردهنده کسی را به جانشینی خود. ( اقرب الموارد ). || آبکش. ( منتهی الارب ). آنکه برای اهل خود آب می آورد. ( اقرب الموارد ). رجوع به استخلاف شود. مستخلف. [ م ُ ت َ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) به جانشینی قرار داده شده. ( اقرب الموارد ). رجوع به استخلاف شود.
معنی کلمه مستخلف در فرهنگ فارسی
قرار دهنده کسی را به جانشینی خود
جملاتی از کاربرد کلمه مستخلف
شهرتی دارد که چون می رفت از دنیا رسول گفت بهر حفظ دین مستخلف من عترت است