مساف

معنی کلمه مساف در لغت نامه دهخدا

مساف. [ م َ ] ( ع اِ ) دوری و بعد. ( منتهی الارب ). بعد و مسافت و فاصله. ج. مَساوف. ( اقرب الموارد ). || بینی. بدان جهت که می بوید ( از مصدر سوف به معنی بوئیدن ). ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
مساف. [ م ُ ] ( ع ص ) فرزندی که مرده باشد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه مساف در فرهنگ فارسی

فرزندی که مرده باشد

جملاتی از کاربرد کلمه مساف

درگیری لزنر و گلدبرگ شروع شد. و سر انجام لزنر و گلدبرگ در رسلمنیا۲۰که به سال۲۰۰۴معروف بود مساف به هم رفتند داور مسابقه لزنر و گلدبرگ استون کلد استیو استین بود در این مسابقه گلدبرگ توانست لزنر را در یک مسابقه۱۲دقیقه ای شکست دهد. بعد آن لزنر بعد از رسلمنیا۲۰کمپانی را ترک کرد
سراپ در اولین دیدار خود به مساف سارا بهمنیار کاراته کای ایرانی رفت و در دیداری جذاب و تماشایی با نتیجه ۵ بر ۴ نتیجه را واگذار کرد تا از کسب مدال در المپیک باز بماند.
پس از آن رندی به همراه سث رالینز و کین در مقابل جان سینا و دین امبروز که برای مسابقه با سث رالینز با هم درگیری داشتند چند مسابقه دادند که اکثر مسابقات با قانون عدم صلاحیت به پایان رسید. ترپل ایچ یک مسابقه برای جان سینا و دین امبروز ترتیب داد که برنده این مسابقه قرار بود با سث رالینز مسابقه دهد رندی که مغروریت سث رالینز را دید از ترپل ایچ درخواست کرد تا با بازنده مسابقه سینا با امبروز مسابقه دهد تا ثابت کند از رالینز چیزی کم ندارد ترپل ایچ هم پذیرفت. سینا در مسابقه با امبروز شکست خورد و قرار شد در پی پی ویو هل این سل با رندی مسابقه دهد. در راو قبل از هل این سل ترپل ایچ اعلام کرد که برنده مسابقه سینا با رندی به مساف براک لسنار که قهرمان جهان بود خواهد رفت.