مزوج. [ م ُ زَوْ وِ ] ( ع ص ) مرد و یا زنی که جفت میگیرد و عروسی میکند. ( ناظم الاطباء ). زن شوی گیرنده یا شوی زن کننده. ( ازمنتهی الارب ). || کسی که مرد یا زنی را باهم جفت مینماید و عروسی میکند. ( از ناظم الاطباء ). مزوج. [ م ُ زَوْ وَ ] ( ع ص ) زوج گرفته و نکاح کرده. || جفت و قرین کرده شده. ( ناظم الاطباء ). مزوج. [ م ِ ] ( ع مص ) دسته در بستن. ( مهذب الاسماء ).
معنی کلمه مزوج در فرهنگ فارسی
دسته در بستن
جملاتی از کاربرد کلمه مزوج
از مزوج شدن میکرو و ماکروگامت زیگوت به وجود میآید که تبدیل به ااسیست میشوند و ااسیست وارد لومن روده گربه میشود و از طریق مدفوع گربه خارج شده و سیکل تکاملی تکرار میشود.