مزه یافتن. [ م َ زَ / زِ ت َ ] ( مص مرکب ) لذاذة. ( از منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن ) ( دهار ) ( زوزنی ). لذاذ. ( از منتهی الارب ). لذة. ( دهار ) ( ترجمان القرآن ). لذت. ( تاج المصادر بیهقی ). استلذاذ. ( دهار ) ( زوزنی ). التذاذ. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). تلذذ.مُلتذ شدن. لذاذت. لذت بردن. مزه بردن : بخورد و بر او آفرین کرد سخت مزه یافت از خوردنش نیکبخت.فردوسی.و رجوع به مزه بردن شود.
معنی کلمه مزه یافتن در فرهنگ فارسی
لذت بردن
جملاتی از کاربرد کلمه مزه یافتن
و گفته اند شکر مزه یافتن است بثناء او آنچه برو مستوجب آن نیستی از عطاء وی.
بعضی گفته اند که گفت اِنّا وَجَدْنَاهُ صابِراً نگفت صبوراً زیرا که جمله احوال او صبر نبود، اندر بعضی از احوال با بلا بودی اندر حال مزه یافتن از بلا صابر نبود از آنرا گفت صابراً نه گفت صبوراً.