مزه کردن

معنی کلمه مزه کردن در لغت نامه دهخدا

مزه کردن. [ م َ زَ / زِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چشیدن. تطعم. تطعم کردن. و رجوع به چشیدن و تطعم و تطعم کردن شود. || خوش طعم و خوش آیند آمدن به ذائقه.
- امثال :
به دهانش زیاد مزه کرده است ؛ از چیزی زیاد خوشش آمده است.

معنی کلمه مزه کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) مزه دادن . یا برای ما خیلی مزه کرد . بسیار خوشمزه و لذیذ بود . یا مزه کردن بدهن کسی . ۱ - خوشمزه بودن غذا در دهن وی . ۲ - مطلوب وی واقع شدن .

جملاتی از کاربرد کلمه مزه کردن

میوهٔ ایلاما یا در یک کفه از پوسته‌اش خورده می‌شود یا به کمک ابزاری همچون قاشق گود تراشیده شده و معمولاً به صورت سرد سرو می‌گردد. گاهی برای افزایش طعم با کمی کِرِم و شکر یا برای تند و ترش مزه کردن با قطره‌ای آب لیمو سرو می‌شود.
برای بیشتر حشرات قدرت بینایی و بویایی از مهم‌ترین احساس‌ها است حشرات دارای چشم‌های مرکب هستند به این معنی که چشم حشره از چندین قسمت مجزا تشکیل شده‌است هر قسمت از چشم حشره دارای لنز مخصوص به خود می‌باشد حشرات برای بو کشیدن و مزه کردن از شاخک‌هایشان و برخی از بخش‌های دیگر بدنشان استفاده می‌کنند. آنها همچنین برای لمس کردن اشیاء از شاخک‌هایشان استفاده می‌کنند.