مزرج

مزرج

معنی کلمه مزرج در لغت نامه دهخدا

مزرج. [ م ُ زَرْ رَ ] ( ع ص ) مست شراب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
مزرج. [ م ِ رِ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان قوچان که در شمال شرقی راه قوچان به درگز واقع و در منطقه کوهستانی سردسیرقرار گرفته محصول عمده آن غلات و دارای باغات انگورمی باشد. شغل مردمش زراعت و مالداری است. این دهستان از 22 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 7426 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
مزرج. [ م ِ رِ ] ( اِخ ) قصبه مرکز دهستان مزرج بخش حومه شهرستان قوچان ، در 8 هزارگزی شمال شرقی قوچان و 6 هزارگزی شرق راه دره گز، در منطقه کوهستانی معتدل واقع و دارای 1277 تن سکنه است. آبش از قنات و محصولش غلات و میوه جات و شغل مردمش زراعت و مالداری وقالیچه بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

معنی کلمه مزرج در فرهنگ فارسی

نام یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان قوچان . کوهستانی سردسیر. این دهستاناز ۲۲ آبادی تشکیل شده که مجموع سکنه آنها بالغ بر ۷۴۲۶ نفر است.محصول : غلاتانگور
مست شراب

معنی کلمه مزرج در دانشنامه عمومی

سجاد قربانپورمزرجی شهری از توابع بخش مرکزی شهرستان قوچان در استان خراسان رضوی ایران است.
این شهر در بخش مرکزی شهرستان قوچان قرار داشته و براساس سرشماری سال ۱۳۸۵جمعیت آن ۳٬۷۰۴ نفر ( ۸۷۳ خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه مزرج

تپه کربلای جبار مربوط به دوره اشکانیان - دوره ساسانیان است و در شهرستان قوچان، بخش مرکزی، روستای مزرج واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۹۲۴۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.