مزان

مزان

معنی کلمه مزان در لغت نامه دهخدا

مزان. [ م ُزْ زا ] ( ع ص ) آراسته. ( ناظم الاطباء ). مُزدان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مزان. [ م َ ] ( نف ، ق ) در حال مزیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مزنده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه مزان در فرهنگ فارسی

در حال مزیدن

معنی کلمه مزان در دانشنامه عمومی

مزان یک روستا در ایران است که در شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری واقع شده است. این روستا غربی ترین نقطه استان چهارمحال و بختیاری از لحاظ مختصات جغرافیایی است.
این روستا در دهستان بازفت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۲ نفر ( ۴ خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه مزان

در مزان هرکه بیندش گوید نامی از نامهای دشمن تست
طبق مقاله‌ای دز نیویورک تایمز به سال ۲۰۱۱، «با وجود آنکه مطالعات فراوانی حاکی از آنند که کشورهایی چون سوئد و دانمارک همواره از نظر نرخ شادی و مزان رضایتمندی از زندگی یکی از بالاترین کشورها هستند، اما جالب است که نرخ خودکشی بالایی هم دارند.» در این مقاله همچنین آمده: «برخی جامعه‌شناسان در این رابطه اظهار نظر کرده‌اند که این روند خودکشی بیش‌تر به شرایط آب و هوایی این کشورها که در بیش‌تر طول سال زمستان‌های سرد را تجربه می‌کنند و نیز عوامل فرهنگی بستگی دارند.»
زان می که خوری دهم ازان ای ساقی تا نوشم از آن مزان مزان ای ساقی