مریم زاد. [ م َرْ ی َ ] ( ن مف مرکب ) زاده و همانند مریم. آنکه بکر باشد و مانند مریم عذرا بچه آورد : ز امتحان طبع مریم زاد بر چرخ دوم تیر عیسی نطق را در خرکمان آورده ام.خاقانی ( دیوان ص 258 ).
معنی کلمه مریم زاد در فرهنگ فارسی
آنکه بکر باشد و مانند مریم عذرا بچه آرد : ز امتحان طبع مریم زاد بر چرخ دوم تیر عیسی نطق را در خر کمان آورده ام . ( خاقانی )
جملاتی از کاربرد کلمه مریم زاد
هر که عیسیست او ز مریم زاد هر که او یوسفست کنعانیست