معنی کلمه مرگامرگی در لغت نامه دهخدا
- مرگامرگی زدگی ؛ گرفتارشدگی به ناخوشی عام و وبا و طاعون و جزآن. ( ناظم الاطباء ). وبئة. ( منتهی الارب ). و رجوع به مرگامرگی و مرگامرگ شود.
- مرگامرگی ناک ؛ ناخوشی وبائی و عام. ( ناظم الاطباء ). جائی که بلا و مرض عام رسیده باشد: استیباء؛ مرگامرگی ناک یافتن جای را. وبئة، وبیئة؛ زمین مرگامرگی ناک. ( از منتهی الارب ).