مرگ ماری

معنی کلمه مرگ ماری در لغت نامه دهخدا

مرگ ماری. [ م َ گ ِ ] ( اِخ ) یکی از طوایف ایل قشقائی ایران ، مرکب از 150 خانوار که در مانیان و سارک آباد مسکن دارند. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 83 ).

معنی کلمه مرگ ماری در فرهنگ فارسی

از طوایف ایل قشقاقی ایران

جملاتی از کاربرد کلمه مرگ ماری

پس از مرگ ماری ترزا در ۲۹ نوامبر سال ۱۷۸۰، یوزف بالاخره توانست که سیاست‌های خود را پیش بگیرد. او بلافاصله حکومت خود را در جهت تازه‌ای هدایت، و تلاش کرد که استبداد روشنگرانه خود را در نظام مشخصی به کار بگیرد تا برای همه سودمند باشد.
پس از مرگ ماری یکم در سال ۱۵۵۸، فاکس عجله ای برای بازگشت به انگلستان نداشت و منتظر بود تا ببیند آیا تغییرات مذهبی که توسط جانشین او، الیزابت اول ایجاد شده، اساسی خواهد بود. فاکس همچنین به قدری فقیر بود که تا زمانی که پولی برایش ارسال نشد، قادر به سفر با خانواده اش نبود. به نظر می‌رسد که او در انگلستان به مدت ده سال در آلدگیت لندن، در خانه شاگرد سابقش، توماس هاوارد، که آن زمان چهارمین دوک نورفولک بود، زندگی کرده‌است. فاکس به سرعت با جان دی یکی از چاپخانه داران انگستان که آثار مذهبی منتشر می‌کرد آشنا شد و مشغول کار بر روی یک کتاب شهیدشناسی جدید شد که در نهایت به کتاب شهدای فاکس تبدیل شد.
استفاده از عبارت به خواب رفتن در کلیساهای ارتدکس به معنای مرگ است. واژه مرگ ماری تئوتوکوس لقب اصلی و مهم‌ترین عنوان ستایشی برای مریم، مادر عیسی است که به ویژه در مسیحیت شرقی به گستردگی از آن استفاده می‌شود. اما تئوتوکوس به معنای واقعی کلمه به عنوان حامل خدا ترجمه شده و قیام جسمانی مریم قبل از عروج به بهشت معنی می‌شود.