مرقومات

معنی کلمه مرقومات در لغت نامه دهخدا

مرقومات. [م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مرقومة. نوشته جات و مکتوبات. ( ناظم الاطباء ). نوشته ها. رجوع به مرقوم و مرقومة شود.

معنی کلمه مرقومات در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مرقومه ( مرقوم ) .

جملاتی از کاربرد کلمه مرقومات

ای راحت روح و مونس جانم: رقیمه رسید، مرقومات معلوم گردید. اگر سفر سلطان آباد واقعا تحقق بهم رساند شما از جانب جناب صاحب روزگار بنیابت و وکالت همراه خواهید بود؛ یا باز کما فی السابق: