مرغولی

معنی کلمه مرغولی در لغت نامه دهخدا

مرغولی. [ م َ ] ( حامص ) حالت و چگونگی مرغول. مرغول بودن.جعد. جعادت. جعودت. مقابل فرخالی. دیلمی موئی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به مرغول و مرغوله شود.

جملاتی از کاربرد کلمه مرغولی

گهی ببندم جان را به بند مرغولی گهی بخارم دل را به تیر مژگانی