مرزرود

مرزرود

معنی کلمه مرزرود در لغت نامه دهخدا

مرزرود. [ م َ ] ( اِخ ) دهی است مرکز دهستان میشه پاره بخش کلیبر شهرستان اهر آذربایجان در 21هزارگزی جنوب کلیبر آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه مرزرود در فرهنگ فارسی

دهی در مرکز دهستان میشه پاره بخش کلیبر شهرستان اهر. دارای ۵۷۵ تن سکنه . محصول: غلات .صنایع دستی : گلیم و فرش بافی .

معنی کلمه مرزرود در دانشنامه عمومی

مرزرود یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان میشه پاره بخش مرکزی شهرستان کلیبر واقع شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه مرزرود

این دهستان در قسمت باختری بخش واقع و هوای آن نسبتاً معتدل و آب دیه‌های آن از چشمه‌ها و رودخانهٔ قره‌سو و اوزی است. مرکز آن، ده مرزرود است و از ۲۸ آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود ۵٫۶۹۲ تن و آبادی‌های مهم آن عبارتند از: اسکلو، مرزرود، مازگر و هجراندوست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۴). از بلوکات ولایت قراجه داغ آذربایجان دارای ۳۴ قریه و ۲۸ فرسخ مساحت آن است. مرکز آن، قصبهٔ ویلنق، حد شمالی ارس کنار، شرقی کسیدان، جنوبی کلیبر و حسن‌آباد است. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص ۱۶۵). از بلوکات ارسباران است. (از جغرافیای غرب ایران ص ۶۸).
روستاهای مجاور بهروز:بالان-آینالو- مسگر (مازگر)- کلشلو-وایان - شبخانه- خریل - هستند. راه دیکری این روستانرسیده به کلیبر سمت چپ به طرف روستای پیغان چای عبور از روستای مرزرود و محمودآباد و رسیدن به پیچ روستای خریل (خریل هاجاسی) و گذشت جاده و به روستا بهروز رسید