مرده بازی. [ م ُ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) تقلید از حالت مرده. - مرده بازی درآوردن ؛ خود را به مردگی زدن. خود را به مردن زدن. مردگی نمودن به دروغ. تماوت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). نعش افتادن. بی حس و حرکت افتادن چون مردگان.
معنی کلمه مرده بازی در فرهنگ فارسی
تقلید از حالت مرده
جملاتی از کاربرد کلمه مرده بازی
جاناتان در روز هالووین، آرت و «دختر کوچولوی رنگپریده» را در مدرسه میبیند که با یک صاریغ مرده بازی میکنند. در همین حال سیِنا دچار وحشتزدگی میشود زیرا دوستانِ او آلی و بروک، دربارهٔ نابودی ویکتوریا هیس و مثلهکردن مونیکا براون، مجریِ بحثبرانگیز تاک شو، بحث میکنند. سیِنا و آلی برای خرید یک جفت بال جایگزین به مغازه هالووین میروند و در آنجا با آرت روبرو میشوند. آرت فروشنده مغازه را میکشد و بعداً به خانه آلی نفوذ میکند، جایی که او را به شکل تئاتری تا حد مرگ مثله میکند—چشم و پوست سرش را بریده، بازوهایش را میشکند، و سفیدکننده و نمک روی زخمهایش میپاشد.