مردم خیال. [ م َ دُ ] ( ص مرکب ) کسی که توهم کند چیزی را که وجود نداشته باشد. ( ناظم الاطباء ) : که این اژدها خوی مردم خیال نهنگی است کاورده بر ما زوال.نظامی.
معنی کلمه مردم خیال در فرهنگ فارسی
کسی که توهم کند چیزی را
جملاتی از کاربرد کلمه مردم خیال
به دلیل اهمیت فراوان این مسافرت برنامهریزی آن مخفیانه انجام گرفت؛ بطوریکه مردم خیال میکردند این سفر برای بازگرداندن اومای - راهنمای بومی کوک- به تاهیتی ترتیب داده شدهاست.
من خود هلاک آنکه ز دورت نظر کنم مردم خیال بوسه و آغوش میکنند
اگر از رخ براندازی نقابت کنند مردم خیال آفتابت
حجاب دیدهٔ مردم خیال پردهٔ وهم است جمال او نماید رو حجابش گر بر اندازد
که این اژدها خوی مردم خیال نهنگی است کاورده بر ما زوال
پیشتر از واقعه آسان بود در دل مردم خیال نیک و بد
بسیاری از شیعیان به امامت زید معتقدند و علت پیدایش این عقیده این شد که زید در موقع قیام میگفت من شما را به (رضای آل محمّد) دعوت میکنم، مردم خیال میکردند مقصود از رضای آل محمّد خود او است و حال آنکه زید این اراده را نداشت چون او به مقام و مرتبه و امامت برادر و برادر زادهاش محمد باقر و جعفر صادق اعتراف و اقرار داشت.
من یک دفعه به آقای نواب پیشنهاد کردم که مردم خیال میکنند شما تروریست هستید و این ریشههای فاسدی را که شما برمیدارید اینها به حساب دیگری میآورند و گمان شان این است که شما فقط برنامهتان این است که اشخاص را از بین ببرید. شما بایست در کنار این کارها، هدف تان را ارائه بدهید که مردم بدانند در کنار این کارها، شما چه میخواهید و مرحوم نواب به فکر افتادند.