مردخ

معنی کلمه مردخ در لغت نامه دهخدا

مردخ. [م ُ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش خمام شهرستان رشت. در 9 هزارگزی جنوب غربی خمام و هفت هزار و پانصد گزی غرب راه خمام به رشت ، در جلگه مرطوب معتدل هوائی واقع و دارای 350 تن سکنه است. آبش از طش رود و سفیدرود. محصولش برنج ، کنف ، صیفی ، ابریشم و شغل مردمش زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

معنی کلمه مردخ در فرهنگ فارسی

دهی جزئ دهستان حومه بخش خمام شهرستان رشت . دارای ۳۵٠ تن سکنه . محصول : برنج کنف صیفی
دهی از شهرستان رشت

جملاتی از کاربرد کلمه مردخ

دهستان حومه نام دهستانی از بخش مرکزی شهرستان رشت، استان گیلان در ایران است که شامل ۲۵ آبادی به نام‌های توسراوندان، بیجارپس، پلکو، کرچوندان، پاچکنار، خناچاه، لچه‌گوراب، بیجاربنه، میشامندان، کژده، شالکو، پیرکلاچاه، پیشه‌ور، ویشکاسوقه، شکاراسطلخ، گوراب، گرفم، خاجان دودانگ، خاجان چهاردانگ، سوقه، رکن‌سرا، بالا کویخ، پایین کویخ، توچی‌پایه‌بست و دواب مردخ می باشد. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰۷۰۳ نفر (۵۸۳۲ خانوار) بوده‌است.