مردان شاه

معنی کلمه مردان شاه در لغت نامه دهخدا

مردان شاه. [ م َ ] ( اِخ ) سیف الدین خوانسالار از ارکان دولت علاءالدین تکش خوارزمشاه است و نوبتی که به عنوان رسالت و اتمام امر مصالحه از جانب تکش نزد سلطانشاه رفته بود، با شهاب الدین مسعود و بهاءالدین محمد کاتب بغدادی محبوس سلطانشاه شد. ( حبیب السیر ج 2 ص 636 کتابخانه خیام ).

معنی کلمه مردان شاه در فرهنگ فارسی

سیف الدین خوانسالار از خوارزمشاهیان

معنی کلمه مردان شاه در دانشنامه آزاد فارسی

۱. برادر بهرام چوبین و پاذوسپان نیمروز. به فرمان خسرو پرویز دست راست او را بریدند. هنگامی که شیرویه تصمیم به کشتن خسرو پرویز گرفت، مِهر هُرمَزد پسر مردان شاه برای گرفتن انتقام پدر، داوطلب کشتن او شد. مردان شاه نام بزرگ ترین پسر خسرو پرویز بود که شیرویه او را کشت؛ ۲. از فرماندهان سپاه یزدگرد سوم. او در جنگ نمار به دست آکتَل بن شمّاخ عُکلی کشته شد. مرزبان دماوند به هنگام فتح ری نیز بدین نام خوانده شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه مردان شاه

از جمله آثار مشهور او در ایران می‌توان به کتاب همه مردان شاه اشاره کرد.
به دریا رسیدند مردان شاه ندیدند از آن پیشتر نیز راه
همه مردان شاه کتابی از خبرنگار امریکایی استیون کینزر دربارهٔ کودتای ۲۸ مرداد است.
در همه ملک ندید از همهٔ مردان شاه آنچه دید از هنر و ذات و خرد مردانشاه
قدم‌زوار با سید مومن‌شاه (پسر سید مردان شاه آخوند) و یک سبد اوراق زردکاهی و رادیو که یادگار حاجی ملک است، در غار اژدر پناه می‌برند. در تحولی تازه‌تر سربازانی که کلاه‌های آهنی‌شان مملو از خزه‌های دریای اتلانتیک است، مولوی تورگل را از بلاق‌دره می‌رانند. سیدمومن‌شاه از لای کاغذهای زرد کاهی فتوای قدیمی پدرش را برای قدم زوار می‌خواند که طی آن قدم زوار تکفیر و املاکش شرعاً مصادره شده بود. سید مردان‌شاه آخوند باز گشته و یک عَلَم متبرک را که هزاران کیلومتر بردوش کشیده برفراز قبر سیدمونس آخوند نصب می‌کند.
پس آن سرفرازان و مردان شاه بیاورده برهوش آن بیگناه