مرتفعه

معنی کلمه مرتفعه در لغت نامه دهخدا

( مرتفعة ) مرتفعة. [ م ُ ت َف ِ ع َ ] ( ع ص ) تأنیث مرتفع. رجوع به مرتفِع شود.
مرتفعة. [ م ُ ت َف َ ع َ ] ( ع ص ) تأنیث مرتفع. رجوع به مرتفَع شود.

معنی کلمه مرتفعه در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مرتفع : قلل مرتفعه جمع : مرتفعات .

جملاتی از کاربرد کلمه مرتفعه

«ورقه علیا بقیة البهآء و ودیعتُه از اُفق بقعه نوراء متواری و به سدرة به سدرةالمنتهی متصاعد و در اعلی غُرَف جنان بر مسند عزّ بقا متّکی چشم اهل بها گریان است و قلوب اهل وفا سوزان. صبر و شکیب صفت یاران راستان است و تسلیم و رضا از شیم خاصّان و مقربان. اعیاد و جشن‌های امریّه اعزازاً لمقامها لمحمود مّدت نه ماه در شرق و غرب عالم بهائی بِالکُلیّه موقوف هیکل نازنینش در بقعه مرتفعه جوار مقام بها استقرار یافت. شوقی»