مرتبطه

معنی کلمه مرتبطه در لغت نامه دهخدا

مرتبطه. [ م ُ ت َ ب ِ طَ ] ( ع ص ) بهم پیوسته و با هم مربوط که بهم راه و رابطه دارند.
- ظروف مرتبطه ؛ ظرفهائی که بهم راه دارند و مایعات داخل آنها در یک سطح است. رجوع به ظروف مرتبطه شود.

معنی کلمه مرتبطه در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مرتبط جمع : مرتبطات .

جملاتی از کاربرد کلمه مرتبطه

به نظر می‌رسد خانوادهٔ اندلس نیز با توجه به شیوه زندگی‌شان و در صورتی که مایل باشند مسائل به خوبی و خوشی در جهان انجام شود، دارای برخی قوانین، همراه با برخی لغت «خیر» هستند. یکی از این قوانین این است که اگر خون یکی از اعضای خانواده ریخته شود، آسیب به شما نیز باید وارد شود، به‌طور مثال مورفئوس پسرش اورفئوس را کشت که در نتیجه منجر به مرگ خودش شد. همچنین بدین سبب در یکی از روایات دیریم به دیزایر گفت که به او صدمه نمی‌زند (با وجود اینکه بسیار مشتاق به این کار بود) یکی دیگر از این قوانین شیفتهٔ انسان‌های فانی نشدن است، زیرا چنین پیوندی عواقب خوشایندی در برنخواهد داشت. هرچند مورفئوس چندین مرتبطه با انسان‌های فانی رابطهٔ عاشقانه بر قرار نمود، و هیچ‌کدام از این روابط پایان خوشی نداشتند.