مراین

معنی کلمه مراین در لغت نامه دهخدا

مراین. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات. در 33هزارگزی شرق خمین و 4هزارگزی راه خمین به دلیجان ، در جلگه معتدل هوائی واقع و دارای 455 تن سکنه است. آبش از رودخانه گلپایگان و محصولش غلات ، بنشن ، چغندر قند، تنباکو، پنبه ، مختصر انگور و شغل مردمش زراعت ، قالیچه و کرباس بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

معنی کلمه مراین در فرهنگ فارسی

دهی جزئ دهستان گله زن خمین . دارای ۴۵۵ تن سکنه . محصول : غلات بنشن چغندرقند تنباکو پنبه انگور. صنایع دستی : قالیچه و کرباس بافی .
دهی در شهرستان محلات

جملاتی از کاربرد کلمه مراین

تو خواهی شد فنا در آخر کار براندازی مراین صورت بیکبار
دل اندر نقش بستی مرد خواهی تو مراین نقش آخر بردخواهی
نخورد هیچ کسی می، که روزگار نگفت به می، که زود مراین می خورنده را بگزای
درون پردهٔ در عزّ و اعزاز همی خواهم که اندازی مراین باز
مبادا که اهریمن آگه شود مراین هر دو را روز کوته شود
بدانک او در حقیقت پادشاهست که مراین را که گفتم دو گواهست
کجایی که بینی درین کارزار مراین تنه دشمنان بی شمار
کنون چون بچشم خرد بنگری مراین را به جز راستی نشمری
صغیر طول‌ امل کن رها که هشیاران مراین دو روزهٔ ایام مختصر گیرند
بدو گفت هیتال کای نامور مراین نامه زین در به مغرب ببر