مراز

معنی کلمه مراز در لغت نامه دهخدا

مراز. [ م َ ] ( ع اِ ) پستان. ( منتهی الارب ). ثدی. ( متن اللغة ). || یقال هو خفیف المراز و المرازة؛ وقتی که بیازماید آن را تا ثقل وی معلوم کند. ( از منتهی الارب ).

معنی کلمه مراز در فرهنگ فارسی

پستان

جملاتی از کاربرد کلمه مراز

بیشترین تحقیقات امروزی دربارهٔ زنبوردرمانی، مخصوصاً سم زنبور، با تلاش‌های یک پزشک به نام فیلیپ تِرک آغاز شد. او دربارهٔ رابطهٔ عجیب بین نیش زنبور و روماتیسم در ۱۸۸۸ گزارش داد. معروفیت تازه‌تر در طول ۶۰ سال گذشته می‌تواند به یک زنبوردار از ورمانت ایالات متحده به نام چارلز مراز بازگردد.
در ماه اوت سال ۲۰۱۸، در یک مصاحبه با نیویورک پست مراز تأیید کرد که او اکنون به عنوان دوجنسگرا خود را معرفی می‌کند.
رخت را از گرد اگر اندک غباری بر دلست تا نیفشانم مراز آن گردباری بردلست
اگر ترا سرو پائیست در نظر دایم مراز فکر سرو پا بهیچ پروا نیست
کور خوانده است مراز اهد مغرور ای کاش سود خود دیدی اگر دیده بینایی داشت
مرا زدست خرانست سنگ در قندیل مراز سنگدلانست راه پر خرسنگ
در ۲۵ اکتبر ۲۰۱۵، مراز با دوست دخترش، کریستین کارانو، در یک مراسم خصوصی در زادگاهش مکانیکسویل، ویرجینیا، ازدواج کرد.
واکنش‌های اپی مراز و ایزومراز، معمولی‌ترین اشکال پنتوز‌ها را بهم وصل می‌کند.