مدیح خوان

معنی کلمه مدیح خوان در لغت نامه دهخدا

مدیح خوان. [ م َ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه شعر مدحی خواند. ( فرهنگ فارسی معین ). مداح. مدحتگر :
مدیح خوانش را بوستان سزد مجلس
خطیب نامش را آسمان سزد منبر.مسعودسعد.او شاه سه بعد وچار ملت
بر شاه مدیح خوان ببینم.خاقانی.

معنی کلمه مدیح خوان در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه شعر مدحی خواند : مدیح خوانش را بوستان سزد مجلس خطیب نامش را آسمان سزد منبر . ( مسعود سعد . )

جملاتی از کاربرد کلمه مدیح خوان

سی سال شد که بنده بصف نعال تو بوده مدیح خوان تو بر تخت و مدح خواه
هر کس بقدر دستگه آورد تحفه یی دست مدیح خوان به در بی بها رسید