مدونه

معنی کلمه مدونه در لغت نامه دهخدا

( مدونة ) مدونة. [ م ُ دَوْ وَ ن َ ] ( ع ص ) تأنیث مدون. رجوع به مدون شود.
مدونه. [ م ُ دَوْ وَ ن َ / ن ِ ] ( ع ص ) مدونة. تأنیث مدون است به معنی ثبت دفتر و دیوان شده. به صورت دفتر و دیوان درآمده. تدوین شده. ج ، مدونات : این کتاب که من تصنیف می کنم اگر مشتمل بر غیر این معنی و مقصود بودی از فنون آداب و صنوف اشعار مدونه بسیار آسان تر بودی. ( تاریخ قم ص 14 از فرهنگ فارسی معین ).
مدونه. [ م َ ن ِ ] ( هزوارش ، اِ ) به لغت زند و پازند مینو را گویند که بهشت باشد و به عربی جنت خوانند.( برهان قاطع ). این همان کلمه پهلوی مینوک [ مینو ]است که به قرائت سنتی به صور دیگر درآمده. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).

معنی کلمه مدونه در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مدون : این کتاب که من تصنیف میکنم اگر مشتمل بر غیر این معنی و مقصود بودی از فنون آداب و صنوف اشعار مدونه بسیار آسانتر بودی جمع : مدونات .
بهشت به زبان زند و پازند

جملاتی از کاربرد کلمه مدونه

پس از استقلال مراکش از فرانسه، زنان مراکشی توانستند شروع به رفتن به مدارسی کنند که بر آموزش بیشتر از مذهب تمرکز داشتند و آموزش خود را به علوم و موضوعات دیگر گسترش دادند. در سال ۲۰۰۴، با وضع قوانین قانونی معروف به مدونه (به عربی: مدونة الأسرة المغربیة)، زنان مراکشی حق طلاق از شوهران خود، حضانت فرزند، نفقه فرزند و مالکیت و ارث بردن دارایی را به دست آوردند.
اصل ۱۶۷: به عنوان مثال، در خصوص صدور حکم از جانب قاضی، در اصل ۱۶۷ قانون اساسی، این چنین مقرر شده است: " قاضی، موظف است کوشش کند، حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد، با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و نمی‌تواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه، از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد.