مخلصی

معنی کلمه مخلصی در لغت نامه دهخدا

مخلصی. [ م َ ل َ ] ( حامص ) رهائی ، چه مَخلَص مصدر میمی است و زیادت یاء مصدری بعد مصدر عربی از تصرفات فارسیان است. ( غیاث ) ( آنندراج ).

معنی کلمه مخلصی در فرهنگ فارسی

رهایی

جملاتی از کاربرد کلمه مخلصی

نزاریا به قضا ده رضا چو ممکن نیست که از کمند بلا مخلصی بود مارا
مخلصان را وصال تست خیال مخلصی باعث خیالات است
نیست کم از هیچ کس اخلاص من در راه او بلکه می گویم که او را مخلصی چون من کم است
نیست ز لا مخلصی الا تو را حکم تبارک و تعالی تو را
به مخلصی که دهد جان به حق به تنهایی میان سجده ز سبحان ربی‌الاعلی
این طرق را مخلصی یک خانه است این هزاران سنبل از یک دانه است
مرد و زن را چون سخن اینجا رسید مخلصی مرد از جواب زن ندید
هر پیمبر امتان را در جهان همچنین تا مخلصی می‌خواندشان
چکنی جستجوی بوالهوسان؟ زین یکی را به مخلصی برسان
دل چو جوید مخلصی از بند زلف کافرش رخ بمیدان صدور دولت و دین آورد