مخترف

معنی کلمه مخترف در لغت نامه دهخدا

مخترف. [ م ُ ت َ رِ ] ( ع ص ) میوه چیننده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اختراف شود.
مخترف. [ م ُ ت َ رَ ] ( ع ص ) میوه چیده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ماده قبل شود.

جملاتی از کاربرد کلمه مخترف

زیوربیگ احمدبیگف در سال ۱۸۷۳ در شهرستان شماخی به دنیا آمد. در سال ۱۹۰۲ از دانشگاه مهندسان عمران سن پترزبورگ فارغ‌التحصیل شد. فی‌مابین سالهای ۱۹۰۲–۱۷ در «ادارهٔ استان باکو» و «ادارهٔ شهر باکو» به‌عنوان معمار اشتغال داشت. پس از تأسیس جمهوری دمکراتیک آذربایجان به‌عنوان معمار کل باکو برگزیده شد. مسجد جامع و مسجد امام در شاماخی، مسجد تازه‌پیر در باکو، مسجد ابوالفضل عباس در گوچی، مسجد مرتضی مخترف در روستای امیرجان باکو، و تعدادی از ساختمان‌های مسکونی و اجتماعی در ولادی‌قفقاز از جملهٔ بناهایی می‌باشند، که بر اساس طرح‌های زیوربیگ ساخته شده‌اند.