معنی کلمه مختتن در لغت نامه دهخدا مختتن. [ م ُ ت َ ت ِ ] ( ع ص ) بخودی خود ختنه شده. ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ). رجوع به اختتان شود.
جملاتی از کاربرد کلمه مختتن اهل تفسیر گفتهاند که: حنیف موحّد است و مخلص. و گفتهاند که ابراهیم را بآن حنیف خواندند که حاجّ بود. و گفتهاند از بهر آن که مختتن بود.