مختاریت. [ م ُری ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) خودسری و اختیار تام و تسلط. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مختار و مختاری شود. مختاریة. [ م ُ ری ی َ ] ( اِخ ) پیروان مختاربن ابی عبیده ثقفی می باشند. رجوع به کیسانیه شود.
معنی کلمه مختاریت در فرهنگ فارسی
خودسری و اختیار تام
جملاتی از کاربرد کلمه مختاریت
حامیان این اندیشه بر مفیدبودن جبرگرایی ساختاری برای مطالعه مسایل پیچیده مرتبط با نژاد و جنسیت تأکید میکنند، چنانکه این اندیشه غالباً شرایط ساختاری مستحکم اغلب تغییر معنادار را سد میکنند. منتقدان آن را بیش از حد صلب، تقلیل گرا و انعطافناپذیر میخوانند. علاوه بر این آنها از این اندیشه بابت تأکید بیش از حد بر نیروهای جبرگرایانه نظیر ساختار به جای مختاریت انسان و قابلیت کنش افراد انتقاد میکنند. این منتقدان استدلال میکنند که سیاستمداران، دانشگاهیان و کنشگران اجتماعی از قابلیت ایجاد تغییر شایان توجه با وجود شرایط ساختاری شدید برخوردارند.