محیسن

معنی کلمه محیسن در لغت نامه دهخدا

محیسن. [ م ُ ح َ س ِ ] ( اِخ ) یکی از طوایف بنی کعب خوزستان است و منشعب به عشایر مختلفه هستند و عشایر اصلی آن از این قرارند: اهل عرایض ، ابوفرهان ، ابوعانم ، مجدم ، خنافره. جذبه. بعضی ازاین عشایر در جزیرة الخضر از گسبه تا آخر نخلستانهای خرمشهر متوقفند. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ).

جملاتی از کاربرد کلمه محیسن

برخی منابع اولین گل الرجا کازابلانکا را به عمر النجاری نسبت می‌دهند. با این حال، گروه مطالعات فنی فیفا آن را به عنوان یک گل به خودی اعلام کرد، زیرا ضربه آزاد نجاری توسط فهد البیشی منحرف شد. برخی منابع به اشتباه گل به خودی را به مهدی الدوساری (که در زمین حضور نداشت) یا محیسن الجمعان نسبت می‌دهند.