محویت
معنی کلمه محویت در لغت نامه دهخدا

محویت

معنی کلمه محویت در لغت نامه دهخدا

محویت. [ م َح ْ وی ی َ ] ( از ع ، مص جعلی ، اِمص ) حالت محو شدن و ابطال و حک و نسخ. ( ناظم الاطباء ). محوشدگی.
محویة. [ م َح ْ وی ی َ ] ( ع ص ) تأنیث محوی. مجموعه. فراهم آمده و گردشده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
واستعین اﷲ فی الفیة
مقاصد النحو بها محویة.ابن مالک.

معنی کلمه محویت در دانشنامه عمومی

محویت یکی از شهرهای استان محویت در کشور یمن است که در سرشماری سال ۲۰۰۵ میلادی، ۱۰٫۵۹۳ نفر جمعیت داشته است.
معنی کلمه محویت در دانشنامه عمومی

جملاتی از کاربرد کلمه محویت

بنو وهب روستایی است در عزلهٔ (المقیریب)، در ناحیهٔ (ملحان) قضاء محویت از توابع استان مَحویت در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.
بنو احمد دهکده‌ای از توابع استان مَحویت در کشور یمن و در شبه جزیره عربستان واقع می‌باشد. بنو احمد دهکده‌ای است در ناحیه (حُقاش) واعمال محویت ، منطقهٔ گسترده‌ای است که شامل چند دهکده وروستا به همین نام می‌باشد که به شرح زیر می‌باشند:
نسبت محویت از ما قطع‌کردن مشکل است حسن تا آیینه دارد حیرت آبادیم ما