محنش

معنی کلمه محنش در لغت نامه دهخدا

محنش. [ م ِ ن َ ] ( ع ص ) پیشه ور کارکن. ( منتهی الارب ).
محنش. [ م ُ ن ِ ] ( ع ص ) شتاباننده. || بازگرداننده. آنکه باز می گرداند. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه محنش

تا سرو پی بندگی قد تو برخاست دور فلک آزاد ز بند محنش کرد