محنتم

معنی کلمه محنتم در لغت نامه دهخدا

محنتم. [ م ُ ح َ ت َ ]( ع ص ) این کلمه در عبارتی از ابن البیطار آمده است و می نماید که صفتی باشد ظرف را با عنایت به اینکه حنتم به معنی سبوی سیاه است ، ترجمه عبارت مذکور این است : نوع انثی ( گونه ماده ) از گیاه آناغالس اگر سوزانده شود در آوند و ظرف محنتم یا مزحج الداخل و خاکستر گردد و خاکستر آن با سرکه ثقیف آمیخته شود و از آن در بینی بچکانند اسقاط خون کند. ( یادداشت مرحوم دهخدا از ابن البیطار ).

معنی کلمه محنتم در فرهنگ فارسی

سبوی سیاه

جملاتی از کاربرد کلمه محنتم

روزی قدم ار تو رنجه سازی درکلبه محنتم خدا را
به پیغامیم گه گه شاد میکن ز قید محنتم آزاد میکن
چون تشنگان بادیه از فرط محنتم نی برگ بودنست و نه ترتیب راحله
نه در آن دولتم غرور و فرح نه درین محنتم فغان و نفیر
ندارد بر چشم من ابر آبی بر محنتم کوه سنگی ندارد
به سینه عشق سنگ محنتم کوفت در گنجینه اسرار من زد
فرصت سلم خریده بازار محنتم امروز می خورم غم فردای خویش را
از صبر نیست گر من بر سر نمی کنم خاک دریای محنتم را دشت فناست ساحل
کیست‌ کز نیشم نماید نوش و از خارم رطب محنتم را چاره سازد مشکلم آسان‌ کند
به بالیدن نهال محنتم فرصت نمی‌خواهد ز پا تا می‌کشیدم خار پیکان بود در دستم