محمود صالح

معنی کلمه محمود صالح در لغت نامه دهخدا

محمود صالح. [ م َ ل ِ ]( اِخ ) شعبه ای از ایل چهارلنگ بختیاری و دارای شعب ذیل است : اورمش ، مم جلالی ، کافلی ، عاد کاد، آل داود. قلی ممنوائی. آروپناهی. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 75 ).

معنی کلمه محمود صالح در فرهنگ فارسی

شعبه ای از ایل چهارلنگ بختیاری

معنی کلمه محمود صالح در دانشنامه آزاد فارسی

طایفۀ لر، از طوایف چهارلنگ ایل بختیاری، مرکب از تیره های مختلف، مشتمل بر ۱۵۱۸ خانوار چادرنشین. سردسیر این طایفه در چهل چشمه و فریدن و گرمسیر آنان در اطراف قلعۀ مندزون، از نواحی کوهستانی دزفول و شوشتر واقع است. خوانین موروثی محمودصالح، دست کم از دورۀ صفویه بر این طایفه حکومت دارند. مشهورترین فرد این خاندان، علی مردان خان بختیاری فرزند حیدرآقا محمودصالح بختیاری است که پس از قتل نادرشاه، از مدعیان سلطنت ایران شد و چند سال به اتفاق کریم خان زند، بر قسمتی از جنوب و مرکز ایران حکومت کرد. ابدال خان بختیاری، عموزاده و داماد علی مردان خان، پس از سال ها حکومت سرانجام به دست آقامحمدخان قاجار کشته شد. محمدحسین خان پسر ابدال خان و نوادۀ علی مردان خان، جد خوانین متأخر محمودصالح است. اینان تا انقراض نظام ایلخانی گری بختیاری، بر مقام خود باقی بودند.

جملاتی از کاربرد کلمه محمود صالح

بخش چنارود یکی از بخش‌های تابع شهرستان چادگان در استان اصفهان ایران است. مردم این منطقه بختیاری و از ایل محمود صالح و مومزایی چهارلنگ هستند[۱]