محضی
معنی کلمه محضی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه محضی
شاهبازی نه بلبل گلزار روح محضی چه می کنی گل و گل
میدانی که هیچ توسیع محضی نداشته باشد را میدان بسته جبری نامند. مثالی از چنین میدانی، اعداد مختلط اند. هر میدان دارای توسیع جبری بستهای است (به آن بستار جبری گویند). اما اثبات آن در حالت کلی نیازمند شکلی از اصل انتخاب است.
یکی از این ویژگیها اینست که اگر سیبهای این مکان در همانجا خورده شوند، بسیار خوشمزه و لذیذ هستند ولی به محضی که این سیبها در محلی خارج از این مکان خورده شوند، تلخ مزه میشوند!
همه نور محضی همه جانِ پاک نه آبی نه آتش نه بادی نه خاک
آفریده زآفرین محضی و اعدات را آفریننده زمحض خزی و نفرین آفرید
عاجزم اندر صفاتت تا چه خواهد بود ذاتت نور محضی جان صرفی یا ملک یا مه کدامی
عنایتی بد و صلصال، اصل آدم و تو از آن عنایت محضی و آدم از صلصال
شمس تبریز نور محضی زیرا که چراغ آسمانی
روح محضی جان پاکی بیشکی بی غل و غش ظاهر و باطن یکی
تو نیک محضی و در جز تو نیک باشد و بد تو خیر صرفی و در جز تو خیر باشد و شر
تو عین لطفی و دریا، غدیر مستعمل تو نور محضی و گردون، غبار مستعلاست
به حقیقت همه روح محضی نیست در تو صفت جسمانی