محضه

معنی کلمه محضه در لغت نامه دهخدا

( محضة ) محضة. [ م َ ض َ ] ( ع ص ) مؤنث محض. رجوع به محض شود. || زن خالص نسب. ( ناظم الاطباء ).
- فضة محضة ؛ سیم بی آمیغ. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه محضه

خود اعیانند معدومات محضه باسم نور ظاهر لحظه لحظه
بعد از ورود به سمت چپ از جاده اصلی به جاده محضه و بعد از مرور وسایط نقلیه در حدود ۲۵ تا ۳۰ دقیقه به «منطقه خریمه» می‌رسد.
«خریمه» یک منطقه کوهستانی است که در شمال بخش محضه واقع شده‌است.