محصورین

معنی کلمه محصورین در لغت نامه دهخدا

محصورین. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محصور ( در حالت نصبی و جری ). رجوع به محصور شود.

معنی کلمه محصورین در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع : محصور در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) .

جملاتی از کاربرد کلمه محصورین

در زمان دو پسر و نوهٔ او یعنی کنستانس دوم اعراب به پیشرفت خود در آفریقا ادامه دادند و به آسیای صغیر نیز یورش‌هائی بردند. کنستان به جای آنکه به مقابله آنها قیام کند در صدد استرداد ایتالیا از لمباردها برآمد، منتهی کوشش او به نتیجه نرسید. در زمان کنستانتین چهارم اعراب قسطنطنیه را از راه دریا و خشکی محاصره کردند. این کار پنج سال طول کشید و سرانجام با کمک مواد مذاب و مشتعلی، که مخلوط از گوگرد، شوره و مواد صمغی بود و با آب خاموش نمی‌شد، و از طرف محصورین به اردوی دشمن پرتاب می‌گشت، بحریه اعراب سوخت و شهر آزاد شد.
پس از رسیدن خبر قتل گرگین، شاه سلطان حسین برادرزاده او کیخسرو خان را برای سرکوب میرویس فرستاد. او قندهار را محاصره کرد و یک سال نیز آن‌جا را در محاصره داشت. با این که محصورین تسلیم شدند ولی او به آن‌ها جواب مساعد نداد تا این‌که با وجود داشتن بیست و پنج هزار سرباز شکست خورد و کشته شد. این اتفاق، اعتماد به نفس میرویس و غلجائیان را افزایش داد. به‌طوری‌که سرداران دیگر صفوی را هم که به تسخیر قندهار آمدند، مغلوب کردند.