محزن

معنی کلمه محزن در لغت نامه دهخدا

محزن. [ م ُ زِ ] ( ع ص ) اندوهگین کننده. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). هر آنچه سبب اندوه و آزردگی میگردد. ( ناظم الاطباء ). غم انگیز. غم آور. انده آور: موسیقی محزن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
محزن. [ م ُ زَ ] ( ع ص ) اندوهگین. اندوهگین شده. دلتنگ. ( ناظم الاطباء ).
محزن. [ م ُ ح َزْ زَ ] ( ع ص ) اندوهگین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اندوهگین شده و دلتنگ شده. ( ناظم الاطباء ).
محزن. [ م ُ ح َزْ زِ ] ( ع ص ) اندوهگین کننده. ( از منتهی الارب ). هرآنچه سبب اندوه و آزردگی میگردد. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه محزن

الامانت چو درین طرفه تجارت یابی گهر سود درو فایده محزن محزن
چنان در محزن اسرار پرنور حقیقت پردهٔ چون دید منصور
قلب معارف به داغ مهر تو محزن امن تحلای تست وادی ایمن