محرکین

معنی کلمه محرکین در لغت نامه دهخدا

محرکین. [ م ُ ح َرْ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مُحَرِّک ( در حالت نصبی و جری ). رجوع به مُحَرِّک شود.

معنی کلمه محرکین در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع محرک در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) .

جملاتی از کاربرد کلمه محرکین

اخیراً گزارش‌هایی می‌رسد که پاره‌ای عناصر که در گذشته عملیات خائنانه آن‌ها ثابت و روشن بوده از مراحم دولت و ارفاقی که دربارهٔ آنان شده سوء استفاده نموده، به تشکل جلسات و تحریک علیه انتظامات عمومی مبادرت نموده، به فعالیت‌هایی به منظور فراهم آوردن زمینه برای تجدید عملیات خائنانه خود می‌نمایند لذا دستور داده شد آقایان دکتر عبدالله معظمی، سعید فاطمی، نیکپور نائینی، باقر کاظمی، شمس الدین امیر علائی که محرکین اصلی و منشاء فساد می‌باشند برابر ماده ۵ قانون حکومت نظام بازداشت و تحت بازجویی قرار گیرند.
تعداد زیادی از معترضان دستگیر شدند. در روز دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷ عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران از دستگیری تعدادی از «محرکان اصلی» تعطیلی و اعتراضات بازار تهران خبر داد. وی اعلام کرد که محرکین اصلی حادثه توسط پلیس و دستگاه امنیتی شناسایی شدند و امروز تحویل دادستانی می‌شوند.