محرز شدن

معنی کلمه محرز شدن در لغت نامه دهخدا

محرز شدن. [ م ُ رَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مسلم شدن. متیقن و قطعی شدن :این مسأله محرز شد که...، یعنی مسلم و متیقن شد.

معنی کلمه محرز شدن در فرهنگ فارسی

مسلم شدن

جملاتی از کاربرد کلمه محرز شدن

به گفته یاشار سلطانی، سردبیر این سایت، «پایگاه خبری معماری نیوز وب‌سایت رسمی، دارای پروانه رسمی وزارت ارشاد برای مطبوعات است که بدون تفهیم اتهام یا محرز شدن هر جرمی توسط کمیته فیلترینگ فیلتر شده‌است.»
به گفته سلطانی «پایگاه خبری معماری نیوز وب‌سایت رسمی، دارای پروانه رسمی وزارت ارشاد برای مطبوعات است که بدون تفهیم اتهام یا محرز شدن هر جرمی توسط کمیته فیلترینگ فیلتر شده‌است.»
در هنگام بازی میان تیم‌های پرسپولیس و بنیادکار ازبکستان و پیش از حذف شدن پرسپولیس از جام باشگاه‌های آسیا نیز پرچم‌های پرسپولیس که بر روی آن متنی در تشکر از احمدی‌نژاد برای واگذاری باشگاه به تعداد گستردهٔ میان تماشاگران توزیع شد و برخی مدیران دولتی و معاونان رئیس‌جمهور نیز در استادیوم حضور یافتند، گرچه پس از محرز شدن باخت، به سرعت ورزشگاه آزادی را ترک کردند.
با پیگیری‌های دولت ایران و محرز شدن نقش امیر فرشاد ابراهیمی در فرار عسگری، سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه، در فروردین ۱۳۸۷، ابراهیمی را که برای دیدار با خانواده‌اش وارد ترکیه شده بود بازداشت کرد تا به دولت ایران تحویل دهد اما با واکنش سریع وزارت امورخارجه دولت آمریکا و هشدار به ترکیه و اعزام فوری یک دیپلمات از واشینگتن به آنکارا، نهایتاً وی آزاد شد و به آمریکا بازگشت.