محراق. [ م ِ ] ( ع اِ ) هر چیز که سبب شود سوزانیدن و افروختن آتش را مانند برق و صاعقه. ( ناظم الاطباء ) : این هجو را جواب کن ار مرد شاعری ای تو و شعرت ازدر محراق و محرقه.سوزنی.
معنی کلمه محراق در فرهنگ فارسی
برق و صاعقه
جملاتی از کاربرد کلمه محراق
در سپتامبر ۱۸۱۹ میلادی، او به عنوان کاهن کلیسا و قصبه سنت جان مقرر گردید، جای که بیش از ۸۰۰ خانواده از ۲٬۰۰۰ خانواده موجود در قصبه، به هیچ کلیسای مسیحی ارتباط نداشتند. او در نخستین نطق خود اظهار داشت که مدرسههای برای کودکان میسازد. دو خانه متصل به مدرسه همراه با چهار استاد برجسته فراهم گردیده و ۷۰۰ دانش آموز با شهریه متوسط آموزش میدیدند. حدود ۴۰ تا ۵۰ مدرسه-یکشنبه باز شدند که بیش از ۱٬۰۰۰ کودک در آن تدریس میشدند. این قصبه به ۲۵ بخش/واحد کوچکتر که هر کدام شامل ۶۰ تا ۱۰۰ خانواده بود، تقسیم گردید. چالمرز به عنوان محراق کل این نظام عمل میکرد، از خانوادهها دیدار نموده و جلسات شامگاهی برگزار مینمود.
در سه سال اخیر، جلغوزه به محراق توجه حکومت بدل شدهاست. افتتاح فابریکهٔ پروسس جلغوزهٔ رحیم گردیزی گروپ، نشانهٔ ادامه توجهات به جلغوزه، این محصول پردرآمد افغانستان است. وزارت زراعت، آبیاری و مالداری سالانه هزاران هکتار جنگل جلغوزه را احیا میکند و به انجمنهای حفاظت از جنگلها، کمک میکند تا این منابع درآمدشان را گسترش دهند.
بر دامنم پشیزه ز گلهای تیره رنگ بر گردنم نثار ز محراق ناودان