محابس

معنی کلمه محابس در لغت نامه دهخدا

محابس. [ م َ ب ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَحبَس. ( از اقرب الموارد ). رجوع به محبس شود. || ج ِ مِحبَس. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه محابس در فرهنگ معین

(مَ بِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ محبس .

معنی کلمه محابس در فرهنگ عمید

= محبس

معنی کلمه محابس در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع محبس .

معنی کلمه محابس در ویکی واژه

جِ محبس.

جملاتی از کاربرد کلمه محابس

وظایف مدیریت کشف جرایم عبارت بود از بررسی جراید و تحقیقات راجع به فقره های مطبوعاتی سری و جزایی، تدقیق پرونده های جزایی و دریافت گزارش واقعه های روزانه از وزارت داخله و مراقبت آن گزارش ها. همچنان گزارش های اجراآت دوسیه های جزایی که از څارنوالی های ولایات بدست می آمد، ترتیب٬ تنظیم و توحید عمومی گزارش های رسیده٬ بررسی وضع محابس و توقیف خانه های محبوسان و اصلاحاتیکه در مورد بعمل آمده است.