معنی کلمه مجنه در لغت نامه دهخدا
مجنة. [ م ُ ج َن ْ ن َ ] ( ع ص ) طبق مجنة؛ طبق ساخته شده از بید و نی و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). طبق ساخته از خیزران و مانند آن. ( از ذیل اقرب الموارد ).
مجنة. [ م ِ ج َن ْ ن َ ]( ع اِ ) سپر. مِجَن . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مجن شود.
مجنة. [ م َ / م ِ ج َن ْ ن َ ] ( ع ص ) زمین پری ناک. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). زمین دارای جن. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
مجنة. [ م َ ج َن ْ ن َ ] ( اِخ ) نام بازاری قریب به مکه معظمه. ( غیاث ) ( آنندراج ). نام بازاری در زمان جاهلیت. ( ناظم الاطباء ). نام بازاری است که در زمان جاهلیت در محلی نرسیده به ظهران و در عشر سوم ذی القعده دایر می کردند و قبل از آن سوق عکاظ دایر می شد. و بعضی گویند شهری است در چند میلی مکه. ( از معجم البلدان ). بازار گاهی میان عکاظ و مکه است و در اواسط یا اواخر ماه ذی القعده در آنجابازاری بوده است قبایل عرب مجاور را. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).