معنی کلمه مجلس نهادن در لغت نامه دهخدا
زیبا نهاده مجلس و خالی گزیده جای
ساز و شراب پیش نهاده رده رده.شاکر بخاری ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).در خانه و در خیمه چو در شهر و چو در راه
هرگه که نهی مجلس و هر گه که نهی خوان
من پیش تو خواهم که بوم در همه وقتی
خالی نبود مجلس و خوانت ز ثناخوان.امیرمعزی.در بوستان نهند به هر جای مجلسی
چون طبع عشق پرور و چون جان شادخوار.ازرقی ( از آنندراج ).کجا آن نوبنو مجلس نهادن
بهشت عاشقان را در گشادن.نظامی.و رجوع به مجلس ساختن و مجلس آراستن شود.