متوفیات

معنی کلمه متوفیات در لغت نامه دهخدا

متوفیات. [ م ُ ت َ وَف ْ ف َ ] ( ع ص ، اِ ) کسانی که فوت شده و مرده اند. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه متوفیات در فرهنگ عمید

= متوفی

معنی کلمه متوفیات در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع : متوفاه ( متوفی ) زن در گذشته زن مرده .

جملاتی از کاربرد کلمه متوفیات

ج) حاشیه‌نویسی فرمان: نظر به اینکه هیچ حقوق یا اضافه حقوقی داده نمی‌شد مگر اینکه قبلاً محل آن تعیین شده باشد و محل حقوق جدید یا اضافه حقوق معمولاً ثلث متوفیات بود به این طریق که هر کس فوت می‌نمود اگر وارثی داشت یک ثلث از حقوق او والاتمام آن در اختیار دولت قرار می‌گرفت که بهر کس می‌خواست میداد؛ لذا مستوفی هر محل می‌بایست حقوق متوفا را که در کتابچه او به خرج آمده بود در حاشیه فرمان تصدیق کند و در ازای این کار معادل یک چهارم حقوقی که به وراث متوفا یا یه دیگران داده می‌شد به عنوان حق‌الزحمه و فقط برای یک مرتبه بخواهد.
«هیچ حقوقی یا اضافه‌حقوقی داده نمی‌شد مگر این‌که پیشتر محل آن تعیین شده‌باشد و محل حقوق جدید به این روش معمولاً یک سوم متوفیات بود. به‌این طریق که هر کسی از دنیا می‌رفت اگر وارثی داشت یک سوم از حقوق او و الا تمام آن در اختیار دولت قرار می‌گرفت که به هر کس می‌خواست می‌داد…»