گوچهر

معنی کلمه گوچهر در لغت نامه دهخدا

گوچهر. [ چ ِ] ( اِخ ) گوچیهر. نام یکی از پادشاهان بازرنگی پارس در قرن سوم م. ظاهراً این شخص از سلاله همان گوچیهر باشد که در قرن اول م. برادر خود «ارتخشتر»نام را به قتل آورد. در سالهای بعد از 212 م. پاپک پدر اردشیربر گوچیهر شورید و مکان او را که به کاخ سفید معروف بود ( شهر فسا در شمال شیراز ) متصرف شد و بر تخت پادشاهی نشست. ( از ترجمه ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 106 ). طبری این نام را بصورت «جوزهر» ذکر کرده است.( سبک شناسی بهار چ 1 ج 1 ص 134 ). و رجوع به کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشید یاسمی ص 169 شود.
گوچهر. [ چ ِ ] ( اِخ ) به عقیده مزدیسنان ستاره ای دنباله دار که هنگام تولد سوشیانس بر زمین افتد و زمین مشتعل گردد به قسمی که همه معادن و فلزات گداخته شوند و چون سیل سوزان جاری گردند، جمله آدمیان از زندگان و مردگانی که زنده شده اند باید از این سیل بگذرند و آن سیل بر نیکان چون شیر گرم و ملایم خواهد شد. مردمان پس از این امتحان طاهر شده به بهشت درآیند. ( ازترجمه ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 170 ).
گوچهر. [ ]( هندی ، اِ ) گوکهروف. خارخسک ( ؟ ). ( الفاظ الادویه ).

معنی کلمه گوچهر در فرهنگ فارسی

نام یکی از پادشاهان بازرنگی پارس در قرن ۳ م . ظاهرا این پادشاه از سلاله همان گوچیهر است که در قرن اول م . برادر خود ارتخشتر ( اردشیر ) را بقتل رساند . در سالهای بعد از ۲۱۲ م . پاپک پدر اردشیر بر گوچیهر شورید و مکان او را که به کاخ سفید معروف بود ( در شهر فسا در شمال شیراز ) متصرف شد و بر تخت پادشاهی نشست . طبری این نام را [ جوزهر ] ذکر کرده است .
گو کهروف خار خسک

معنی کلمه گوچهر در دانشنامه آزاد فارسی

(یا: گوزهر؛ گاوچهره) شاه استخر در زمان اردوان پنجم ، آخرین فرمانروای اشکانی . اردشیر با کشتن گوچهر در ۲۲۰م ، با دستیابی بر همۀ پارس ، از اردوان که در این هنگام درگیر نابسامانی های فرمانروایی خسته و بی رونق اشکانی بود، خواست تا اجازه دهد که پسر بزرگش شاپور به جای گوچهر شاه استخر شود و اردوان مخالفت کرد.

جملاتی از کاربرد کلمه گوچهر

تورج دریایی بر این باور است که حکومت بلاش پنجم «نقطه عطفی در تاریخ اشکانیان بود چرا که در این مقطع حکومت اعتبار خود را از دست داد.» در آن زمان شاهان پارس نمی‌توانستند بر شاهنشاهان بالادست اشکانی تکیه کنند. بابک در سال ۲۰۵ یا ۲۰۶ میلادی شورش کرد، گوچهر را برافکند و خود در استخر بر تخت نشست. به گفته طبری، بابک به اصرار اردشیر شورش کرد. اما دریایی این گفته را بعید می‌داند و بیان می‌کند که در واقع پسر بزرگ بابک شاپور بود که به بابک کمک کرد تا استخر را به تصرف خود درآورد، همان‌طور که سکه‌های ضرب‌شدهٔ شاپور دارای تصویر هر دوی آن‌هاست.
بازرنگیان دودمان حاکمان محلی پارس در پایان دوران شاهنشاهی اشکانی بودند که پایتختشان در اصطخر بود. رام‌بهشت، زن ساسان و مادربزرگ اردشیر بابکان، دختر یکی از پادشاهان بازرنگی به نام گوچهر بوده‌است.