معنی کلمه گوچهر در لغت نامه دهخدا
گوچهر. [ چ ِ ] ( اِخ ) به عقیده مزدیسنان ستاره ای دنباله دار که هنگام تولد سوشیانس بر زمین افتد و زمین مشتعل گردد به قسمی که همه معادن و فلزات گداخته شوند و چون سیل سوزان جاری گردند، جمله آدمیان از زندگان و مردگانی که زنده شده اند باید از این سیل بگذرند و آن سیل بر نیکان چون شیر گرم و ملایم خواهد شد. مردمان پس از این امتحان طاهر شده به بهشت درآیند. ( ازترجمه ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 170 ).
گوچهر. [ ]( هندی ، اِ ) گوکهروف. خارخسک ( ؟ ). ( الفاظ الادویه ).