گوچه

معنی کلمه گوچه در لغت نامه دهخدا

گوچه. [ گ َ / گُو چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) نخهای کنار لباس. ( ناظم الاطباء ). رشته های حاشیه جامه. ( اشتینگاس ). نخ رشته شده ( ؟ ). ( شعوری ج 2 ص 307 ).

معنی کلمه گوچه در فرهنگ فارسی

نخهای کنار لباس .

جملاتی از کاربرد کلمه گوچه

در این مجموعهٔ تلویزیونی هر قسمت با حضور یک ستاره ترکیه در نقش واقعی خود مانند افرادی چون طوبا و گوچه به عنوان بازیگر افتخاری در مجموعهٔ تلویزیونی حاضر می‌شوند.
چاه چرخ گاوی یا در گویش بومی لارستانی و کُوخِردی گاو و گوچه یکی از ابزار آبیاری ابتکاری و جالب است که سالیان دراز برای تأمین آب کشاورزی در جنوب ایران به ویژه در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان معمول بوده‌است، اهمیت این روش در آن است که با یک سیستم ساده نیروی محرک گاو را که در جهت افقی است در یک جهت عمودی که صرف بالا آوردن مشک سی لیتری آب از درون چاه می‌شود تبدیل می‌نماید.
گفتم نخست گوچه نثاری برش برم گفتا نثار شاعر مدحست، مدح خوان
خواجه! در گوچه رندان نظرباز ملاف که گدا نام شه اینجا به حقارت برده
کای صباگر بگذری در ملک بطحا از وفا با حسین بر گوچه از احوال ما جویا شود
داور این منزلتش داد و نسنجیده نداد خصم را گوچه کند کین توبا داور او
عمده محصولات کشاورزی این روستا عبارتند از پیاز، گوچه فرنگی، یونجه، گندم و جو.